دلمان خوش است که مینویسیم
و دیگــران می خـواننــد
و عــده ای می گـوینــد
آه چـه زیبــا و بعضــی اشـک می ریــزند
و بعضــی مـی خنــدنـد
دلمــان خـوش اســت
به لــذت هــای کــوتـاه
به دروغ هــایی که از راســت
بـودن قشنــگ تـرند
به اینکــه کســی برایمــان دل بســوزاند
یـا کســی عاشقمــان شــود
با شــاخه گلی دل می بنــدیـم
دلمــان خـوش می شــود
به بـرآوردن خـواهشــی و چشــیدن لـذتـی
و وقــتی چیـــزی مـطابـق مــیل مــا نبــود
چقـــدر راحـت لگـــد می زنیـــم
و چــه ســــاده می شـکــنیم
همــــه چیـــز را ...
برچسبها:
میدونی مثه چی میمونی؟
"آنچه گذشت یک سریال"
تکراری شدی برام نمیخوام ببینمت!
برچسبها:
![]()
اونیکه
شما سنگشو به سینه میزنے
ما سالهاست تو حمومـ به پاهامون میزنیم ...
آرهـــــــــــ ...
گفتم که در جریان باشے!؟!
برچسبها:
می خــــــــواهـــــــــم بـــــه یاد مـــن باشــــــــی اگـــــــــــر تــــو به یاد من باشی
عین خــــیالم نیست که هـــــمه فراموشم کنند.......................!

برچسبها:

مرگ به رسم یادبود با زندگی عکس گرفت
.
.
دیروز رفته که فردا بیاید ، حالا کجاست ؟
.
.
در مواقع بیکاری مشغول قتل عام ایام هستم.
.
.
از وقتی شنیدم زندگی چشم به هم زدنی است ، دیگر پلک نمی زنم.
.
.
بلبلی که تارهای صوتی اش را از دست داده بود ، انگشت پایش را داخل دهانش کرده بود و سوت بلبلی می زد.
.
.
سطل زباله در اثر مسمومیت درگذشت.
.
.
کسی نمیتواند دست به “دامن” مردان شود.
.
.
مرگ ، یک پای زندگی است.
.
.
اگر کاریکاتوریست بودم ، فریاد می کشیدم.
.
.
در امواج نگاهش این کشتی دلم بود که غرق شد.
.
.
سمت راستم نشسته بود ، نمی توانست چپ چپ نگاهم کند.
.
.
ماهی چشمم در اشکهایم شنا میکند.
.
.
تنها کشیدنی که اعتیاد نمی آورد ، نفس است.
.
.
ولخرجی های زیاد ، دخلم را درآورد.
.
.
هنگام وزیدن باد های شدید ، چراغ های خاموش هستند که هراسی ندارند.
.
.
ستاره شناسان معمولا آدمهای سر به هوایی هستند.
.
.
گوسفند بیچاره از شدت گرسنگی صبر کرد شاید زیر پایش علف سبز شود.
.
.
قرص ماه در داروخانه پشت دخل نشسته بود.
.
.
خبرهای داغ تو زمستون میچسبه.
.
.
مرگ ، آخر خط نیست ؛ آغاز بی خطی است.
.
.
بین گچ و تخته سیاه ، مسئله تبعیض نژادی حل شده.
.
.
چه امتحان سختیست خیابان ، همه در آن رد میشوند.
.
.
عاشق خربزه ام زیرا مثل هندوانه تخمه هایش را در سلول انفرادی حبس نمی کند.
.
.
نقاش با عصبانیت رو به مدادش کرد و گفت : هرچی “میکشم” از دست توئه.
.
.
من دست به دامان تو بودم ولی تو دست به سرم کردی.
.
.
گفتنی ها را باید گفت چون بیات می شود و از دهن می افتد.
.
.
آدمهای یک دنده سرعتشان کم است !
.
.
بیل بیاورید ؛ می خواهم دل بکنم.
.
.
بالاخره گل مصنوعی نفهمید که بهار به چه درد می خورد.
.
.
هشت به هفت گفت : من روی پاهای خودم ایستاده ام اما تو خیلی سر به هوایی.
برچسبها:


آمار
وب سایت: